جدول جو
جدول جو

معنی ابن زهره - جستجوی لغت در جدول جو

ابن زهره
(اِ نُ زُ رَ)
سیدعزالدین ابوالمکارم حمزه بن علی بن ابی المحاسن زهرۀ حلبی. معروفترین دانشمند خاندان بنی زهره، فقیه شیعی. استادابن ادریس و شاذان بن جبرئیل. او را کتب بسیار است، ازجمله: غنیهالنزوع الی علمی الاصول و الفروع. قبس الانوار. کتاب النکت در نحو و مقالات و رسائل مختلفه (511-585 ه. ق.). برادر ابوالمکارم موسوم به عبدالله ابوالقاسم نیز تصانیف کثیره داشت، از آنجمله: الغنیه عن الحجج و الادلّه که بین فقها معروف است و از آن بسیار نقل کنند و کتاب تجرید و تبیین المحجه و غیر آن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ زُ)
چند تن از دانشمندان خاندانی اندلسی بدین کنیت مشهورند، از نسل مردی موسوم بزهر ایادی عدنانی، مهاجر باندلس و متوطن به اشبیلیه: 1- ابوبکر محمد بن زهر فقیه. معروف به فصاحت و کرم. او به 86 سالگی در سال 422 ه. ق. بشهر طلبیره درگذشته است. 2- ابومروان عبدالملک بن محمد بن مروان، فرزند ابوبکر مزبور. او سفری بمشرق کرده و چندی به بغداد و مصر و قیروان ریاست اطبا داشته و سپس در دانیه مسکن گزیده و تا آخر عمر بدانجا بزیسته و نام او در اقطار اندلس مشهور شده است. 3- ابوالعلا زهر بن عبدالملک بن زهر فرزند ابومروان مذکور. در طب و نیز در ادب و حدیث بارع و بدرباربنی عباد در اشبیلیه صاحب مکانتی شامخ بوده و پس از خلع معتمد عبادی چندی وزارت یوسف بن تاشفین مرابطی داشته است. ابوالعلا دانش طب از پدر خویش و هم ابوالعینا فراگرفته و در عمل نیز ماهر بوده است. گویند آنگاه که قانون ابن سینا را بمغرب بردند ابوالعلا را پسند نیامد و گفت جنبۀ عملی این کتاب ضعیف است. او راست: کتاب الخواص. کتاب الادویهالمفرده. کتاب الایضاح بشواهد الافتضاح. حل شکوک الرازی علی کتاب جالینوس. کتاب المجرّبات. مقاله فی الرّد علی ابی علی بن سینا. وفات او به سال 525 ه. ق. بوده است. 4- ابومروان عبدالملک بن زهر فرزند ابوالعلاء سابق الذکر. در دانش طب مشهور وکتب او مرجع اطبای قرون وسطی بوده. طب نزد پدر خویش خواند و ابن رشد دانش طب از او آموخت و او را پس ازجالینوس بزرگترین اطبا میشمرد. ابن زهر بعلتی نامعلوم چندی گرفتار حبس بود. و سپس بدربار عبدالمؤمن موحدی مقام وزارت یافت و به سال 557 ه. ق. در اشبیلیه به بیماری خراج ردّی بمرد. گور او در مقبرۀ پدرش به اشبیلیه است. از کتب اوست: کتاب التیسیر فی المداوات و التدبیر، و آنرا برای ابن رشد نوشته و آن به زبان لاطینی ترجمه و طبع شده است. کتاب الاقتصاد فی اصلاح النفس و الاجساد، و آنرا بتقاضای امیر ابراهیم بن یوسف بن تاشفین تصنیف کرده. در مبحث کسر عظام از این کتاب گوید: ’علم تشریح استخوان آسان است و طبیب را کافی است که یک بار آنرا بدقت ببیند و بجای خود قرار دهد’. و از این کلام ظاهر میشود که اطبای مسلمین برخلاف ظاهر شرع استخوان اموات در دسترس خویش داشته اند. کتاب الاغذیه. مقاله فی علل الکلی. کتاب فی عله البرص و البهق. و چون کتب او بعبری ترجمه شده بعض نویسندگان مغرب بخطا او را یهودی گفته اند. او را در معالجات اقتراحاتی خاص است و در کشف و وصف پاره ای امراض مبتکر ومخترع است. در آخر عمر از اعمال جراحی و بالخاصه ازاخراج سنگ مثانه اجتناب میوزریده است. 5- حافظ ابوبکر محمد بن عبدالملک معروف به حفید. مولد او به سال 504یا 507 ه. ق. و وفات در سنۀ 595 بوده است. هرچند در هر دو دانش طب و ادب بارع بود لکن شهرت او در شعرو ادب بیش از طب است. او در دربار ابویعقوب یوسف المنصور و پس از او ابوعبدالله محمد الناصر حرمت و مکانت بسزا داشته چنانکه ابوزید عبدالرحمن، وزیر ابویعقوب بر او رشک می برده و در آخر او و دخترخواهرش را که امراض زنانه و قابلگی میدانسته بزهر بکشته است. 6- ابومحمد عبدالله بن محمد (577-602 ه. ق.). او نیز چون پدر و سایر اسلاف خویش شغل طبابت می ورزید و در دربار منصور ناصر موحدی مرتبتی بلند داشت. عاقبت او را بزهربکشتند و جسد او را از رباط باشبیلیه حمل و در گورستان خاندان او بیرون باب النصر بخاک سپردند. ابومحمد دو پسر داشت و هر دو طبیب بودند یکی از آن دو ابوالعلاء فقط به تتبع کتب جالینوس می پرداخت. (ابن خلکان) (عیون الانباء) (کشف الظنون) (تاریخ اطبای عرب لکلرک)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بُرْ رَ)
نان. خبز. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ / رِ)
مرکّب از: بی + زهره، فاقد زهره. رجوع به زهره شود.
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ زُ رَ)
زن کلاب بن مره بود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ زَ رَ / رِ)
ترسنده. بزدل. آهودل. جبان. (یادداشت مؤلف). کبک دل:
هم ز می دان که شاهباز خرد
کبک زهره شود به سیرت سار.
خاقانی.
اسدگاودل کرکسان کبک زهره
از آن خرمگس رنگ پیکان نماید.
خاقانی.
رجوع به کبک دل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ هََ رِ مَ)
نام یکی از روات است. روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ هََ مَ)
فرزند بازپسین. ابن عجزه. ته تغاری
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوسلیمان داود بن کورۀ قمی. از علمای شیعه. او راست: کتاب الرحمه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ شَ رَ)
عزالدین حسن بن علی بن احمد بن یوسف کروانی عاملی. فقیه شیعی. تلمیذ ابن فهد، و او بمائۀ نهم هجری در جبل عامل میزیسته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قِ رَ)
ماری است خرد. ماری باریک. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شُ بَ)
قاضی تقی الدین ابوبکر احمد بن شهبۀ دمشقی. صاحب کتاب طبقات الشافعیه و تفسیر و کتاب الاعلام به تاریخ الاسلام و آن ذیل تاریخ ذهبی است. وفات 851 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بُ رَ)
کنیت عبدالله بن عمر بن بجرۀ قرشی عدوی. یکی از اصحاب رسول صلوات الله علیه.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ تَ رَ)
مرغی است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زُ عَ)
ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعه بن یوحنا. با ابن الندیم صاحب الفهرست معاصر بوده. او از مبرزین علمای منطق و فلسفه و مجوّدین مترجمین و نقله است. مولد او به بغداد به سال 330 ه. ق. از کتب اوست: کتاب اختصار کتاب ارسطو در معمور ارض. کتاب اغراض. کتب منطقیۀ ارسطو. کتاب معانی ایساغوجی. کتاب معانی قطعه از مقالۀ سیم از کتاب السماء. کتابی در عقل. کتاب النمیمه. و از ترجمه های او از سریانی است: کتاب الحیوان ارسطو. کتاب منافع اعضاء حیوان بتفسیر یحیی النحوی. مقاله ای در اخلاق. کتاب خمس مقالات از کتاب نیقولاوس در فلسفۀ ارسطو. متن کتاب مغالطات ارسطو
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زَ / زُ رَ)
پدر او از مردم شرق اندلس و ابن زمرک در غرناطه زاده است. او یکی از علمای اندلس و از شعرا و خطبای ماهر اسپانیاست در الاحاطه فی اخبار غرناطه تألیف لسان الدین ابن خطیب شرح حال و نبذه ای از اشعار او آمده است. ابن زمرک در 755 ه. ق. در خانه خویش به دست زن خود کشته شده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زَ / زِ یَ)
حرامزاده. (مهذب الاسماء). پسر زنا. خلاف ابن رشده، در اصطلاح فقهاء مسافری از وطن دور که در جای باش خویش توانگر است و اینجا بی زاد و راحله و درویش مانده و سامان بازگشت حتی بطریق فروش و قرض ندارد. و چنین کس از مستحقین زکوه بود. ابن السبیل. ج، ابناء سبیل
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ سُکْ کَ رَ)
محمد بن عبدالله بن محمد شاعر. از اخلاف مهدی خلیفۀ عباسی. وفات 385 ه. ق. دیوانی مشتمل بر پنجاه هزار بیت داشته است. و او در تشبیهات بدیعه و مجون و فکاهه معروف است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ رِ)
ابن زهره حمزه بن علی بن ابی المحاسن زهره بن حسن بن زهره حلبی. فقیه شیعی. صاحب کتاب غنیه النزوع الی علمی الأصول و الفروع و قبس الانوار فی نصرهالعتره الأطهار و رسائل و کتب دیگر. مولد او به سال 510 هجری قمری و وفات در 585 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب زهره
تصویر آب زهره
شراب می باده، تابش بعد از صبح فلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد زهره
تصویر بد زهره
ترسو بد دل کم جرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد زهره
تصویر باد زهره
دیفتری
فرهنگ لغت هوشیار